پیمان .. | پنجشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۴۴ ق.ظ |
کتاب «چرا سفر میکنید؟» کتابی خواندنی بود. مجموعه مصاحبههای سیروس علی نژاد در دههی 70 با آدمهای اهل سفر ایران. بهخصوص که این آدمها در زمان مصاحبه همه بالای 40-50 سال دارند و از جوانیشان اهل سفر بودهاند. یعنی از روزگاری که سفر بهسادگی امروز نبوده و فقط عشق به سفر بوده که آن را ممکن میکرده. خیلیهایشان این روزها در بین ما نیستند و به رحمت خدا رفتهاند. مصاحبهها جذاب و خواندنی بودند. حواشی، تجربهها، قصهها و روایتهایشان پر از نکات یادگرفتنی بود. برای من مثلاً بهشخصه شرح دوصفحهای منوچهر ستوده از سفرش به ارومچی و دیدار فارسیزبانهای کشور چین یک دنیا معنا و مفهوم و تفسیر بود. یاد این افتادم که چند سال پیش چینیها ارومچی را به خاک و خون کشیدند و ما ایرانیها هیچ کاری نکردیم. نه دولتمان و نه خودمان... بله قدرتش را پولش را نداشتیم. ولی قلمش را که داشتیم و داریم.. 5 مصاحبهی آخر (مصاحبه با جمشید گیوناشویلی و منوچهر صانعی) مرتبط با پرسش اصلی کتاب نبود، ولی باز هم جذاب و خواندنی و یادگرفتنی بودند.نشستم تکههایی از مصاحبهها را که مربوط به سؤال اصلی کتاب بود رونویسی کردم و در یک جدول خلاصه کردم. دلایل خیلی متنوع، مستند و قشنگ و قابلتأملی شدند: نام مصاحبهشوندهپاسخ به سؤال چرا سفر میکنید؟ کلمات کلیدی دلیل همایون صنعتی زادهمن هیچوقت سفر نمیکنم مگر آنکه کاری داشته باشم. تابهحال نشده بهجایی سفر کنم مگر آنکه کار داشته باشم. همه جای دنیا را هم دیدهام، اما خیلی جاهای تفریحی دنیا را اصلاً من ندیدهام. مثلاً جنوب فرانسه را ندیدهام، چون آنجا کاری نداشتم... مثلاً دو سال پیش رفتم هند. علت رفتن به هند هم کتاب التفهیم بود... یا در عرض دهپانزده سال اخیر جایی که مکرر سفر کردهام به اردکان یزد بوده است. شاید سالی دو سه دفعه. مردم آنجا تا پیش از اختراع این ساعت امروزی یکساعتی داشتهاند به اسم ساعت شب نما که کارهای دقیق زندگی خود را بهوسیلهی آن انجام میدادهاند... نه اسم آن را تحقیق نگذارید. فضولی بهتر است، فضولیهای بیحد. (ص55 و 56)سفر از برای جستن پاسخ یک سؤالسفر از برای تحقیق و تفحص و ارضای حس فضولی نسبت به یکچیز تعریف یک سؤال و تحقیق و بعد سفر برای کشف پاسخ آن هوشنگ دولتآبادی اگر آدم به این قصد سفر کند که ریشههای فرهنگی خود را پیدا کند، ایران را بشناسد و ببیند که مملکت چه داشته است، چه دارد و چه میتواند داشته باشد باید برود آثار باستانی ایران را ببیند. من اعتقاددارم که ما باید محیطزیست را از حالت منحصر به طبیعت خارج کنیم بدانیم که فضای فرهنگی ما هم جزو محیطزیست ماست. پیداست که ما به شناختن این محیطزیست فرهنگی احتیاج داریم. انسانهایی که در کشورهای کهنسال زندگی میکنند، لازم است که تاریخ خود را بشناسند. شناختن تاریخ هم از روی کتابهای تاریخ بسیار مشکل است، زیرا تاریخ نویسان ما بیشترشان وزیر و همه مواجببگیر حکومتها بودهاند... این است که ما باید با بررسی آثار باستانی با بررسی ادیانی که در کشورمان وجود داشتهاند و نیز با بررسی اشعارمان که در حقیقت تنها گنجینهی تاریخی ماست سعی کنیم به واقعیات تاریخی دست پیدا کنیم... به همین جهت اغلب دنبال معابد قدیمی میروم و سعی میکنم ارتباط آنها را با کیشهای دیگر پیدا کنم. سعی میکنم بفهمم در کدام دورهی تاریخی تحولات عمدهای در تفکرات مذهبی ایرانیان پیداشده. (ص 70 و 71)سفر بهقصد کشف ریشههای فرهنگی ما در این کشورفهمیدن ریشههای مذهبی فرهنگیمان از طریق سیر در آثار تاریخی منوچهر ستودهمن آدمی هستم که زیر یک سقف برایم مشکل است زندگی کنم. به قشقاییها میمانم. از اتاق و نشستن در کنج خانه بدم میآید. دلم میخواهد حرکت داشته باشم، سیر بکنم، بگردم، چیزهای تازه ببینم، جاهای تازه ببینم، آدمهای تازه ببینم،. این انگیزهی من است و کسی مرا در این زمینه تربیت نکرده است. (ص102) سفر به خاطر چیزهای تازه، جاهای تازه، آدمهای تازه منوچهر ستودهمیخواهید یک منطقهی جغرافیایی را بررسی کنید. خوب آن منطقه هست. این کتابها را هم بردار و توی محل بنشین. تمام دهکدهها هنوز هست، لااقل مقدار زیادی هست، خوب برو همانجا اصلاح کن. وگرنه پشت میز باید بنویسی نسخه م فلان، نسخه ن فلان، نسخهی د بهمان. آقا فلان فلان ندارد، هنوز دهکده هست، برو ببین بنویس دیگر. این کشمکش ندارد. من از قدیم معتقد بودهام که اگر قلم با قدم توأم نباشد، تحقیق یک عباسی نمیارزد. این انگیزهی من بوده که راه افتادهام، وگرنه هیچچیز دیگر نبوده. (ص101) همراه کردن قلم با قدم تحقیقی که فقط با پشتمیزنشینی انجام شود تحقیق قابل اتکایی نیست.