پیمان ..
| يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۴ ب.ظ
|
۱ نظر
اصفهان من هم شاید همین عکسها باشد. همین عکسهایی که مجلهی سرزمین من با تیتر روی جلد اصفهان، شهر همیشه بهشت چاپ کرده است. اما توضیحات پای عکسها اینها نیست... از من نخواهید که قصهی هر عکس را بگویم. نهایت میتوانم به تداعی ذهنی کلمات بسنده کنم... که سکوت «من مرد تنهای شبم» اجازهی رودهدرازی و قصهگویی نمیدهد به من...اصفهان نقشجهان است و نقشجهان گوشوارههای صدفی با نقاشی آبرنگ گل سرخ.اصفهان کاخ چهلستون است و چهلستون اولین عکس دو نفره با زمینهی چمنهای سبز پشت ساختمان.کاخ هشتبهشت= جگرکی پارک، انتهای باغ هشتبهشتپل فردوسی= اسلایسرهای تکنفرههتل عباسی= صبحانههای لذیذکافه رست= تنها کتاب تقدیمنامچه دارکلیسای وانک= شمعهای توی شمعخانه ی پشت کلیساجلفا= شربتخانهیی که بعد از سالها حس رهایی و آزادی داده بودناژوان= یک حملهی ناشیانه و ناز بودن شاخسار درختانی که بر مسیرهای دوچرخهسواری ریسه بسته بودندچهارباغ= جدا جدا راه رفتن.و ترمینال کاوه= جدایی... فرودگاه امام خمینی...